علی علیه السّلام هم آمد و میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و عایشه راست گرفت نشست و عایشه او را پس زد و به خشم گفت: جائی را برای نشیمنگاهت جز دامن من پیدا نکردی؟! رسول خدا صلی الله علیه و آله خشمگین شد و فرمود: خاموش باش ای حمیرا ابان گوید که سلیم گفت: از سلمان، ابوذر و مقداد جریانی را شنیدم سپس آن را از علی بن ابیطالب صلوات الله علیه پرسیدم، فرمود: راست گفته اند. آن سه گفتند: در حالی که عایشه پشت سر رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نشسته بود و بر وی عبایی بود، علی بن ابیطالب علیه السّلام بر رسول خدا صلّی الله علیه و آله وارد شد. خانه ی رسول خدا صلّی الله علیه و آله پر بود، همه آمده بودند، آن پنج نفر پیماننامه توطئه، آن پنج نفر بنیانگذار شورا، و علی علیه السّلام جائی نیافت که بنشیند، رسول خدا صلّی الله علیه و آله به وی اشاره کرد که: اینجا، یعنی پشت سرش. علی علیه السّلام هم آمد و میان رسول خدا صلی الله علیه و آله و عایشه راست گرفت نشست و عایشه او را پس زد و به خشم گفت: جائی را برای نشیمنگاهت جز دامن من پیدا نکردی؟! رسول خدا صلی الله علیه و آله خشمگین شد و فرمود: خاموش باش ای حمیرا! با اهانتِ به برادرم علی، مرا نیازار که او امیرمؤمنان و سرور مسلمانان و پرچمدار پروردگار و رهبر روسفیدان روز قیامت است. خداوند او را بر صراط نشاند که دوزخ را میان اهلش تقسیم کند، دوستانش را به بهشت راند و دشمنانش را به دوزخ. منابع: طوسی/ امالی 18، 30+ ابن طاووس/ الیقین 5،44،45،51،52،160،173،+ابن حجر/ الاصابة 8/1/183 فضایل الخمسه 3/88+ بحار 22/245.+ 27/336،39/194،209 |
ABOUT
MENU
Home
|